شصت سال ِ بعد که تو از راه برسی، من خودم را توی آغوشت نمی‌اندازم؛ خوب نگاهَت می‌کنم، آن‌قدر چشم‌هایم را به چشم‌هایت می‌دوزم که خودت کم بیاوری و لب به سخن بگشایی. آرام و بی‌صدا گریه می‌کنم. بیایی و سرم را روی سینه‌ات بگذاری. آن‌وقت زااار زااار به ریش دنیا خواهم گریست.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

امام زمانی انجام پروژهای برنامه نویسی طراحی وب پی اچ پی php استخر مدرن فن فیک اکسو sima تعمیرکار لوازم خانگی دوو تـــــــرانــــس فــــایـــــل Mark سه شنبه های مهدوی (عج) شهر بهمن نیگنان آوای آشنا KRONOS VIDEO