از یک جاهایی به بعد ، زندگی جوری می افتد توی سرازیری مسخرگی که مجبوری پشت گوش بیندازی و به یادت نیاوری که اگر آن روز مادرت مرا برایت نپسندیده بود و من به جای تو به خواستگار ِ بعدی ام جواب مثبت داده بودم ، حالا به جای اینکه این همه عاشق ِ سینه‌چاکت باشم ، من یکی دیگر را دوست داشتم و تو یکی دیگر را !


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شرکت ایمن معدن مولد توس رایانه ::::::::::: همه چیز همین جا وبلاگ رسمی دکتر علی شیخ اعظمی عمران سازان ایلیا پاسارگاد جریان شناسی اسباط Matthew فروش گوشی های کارکرده و دست دوم تنهاترین پسر دنیا ActivisionGame | اکتیویژن گیم حامد برای رضوان