چه بسیار نی که روح‌شان باکره مانده ! چه بسیار مردانی که به فتح ِ تپّه های کوچک ِ خوش آب و هوا رضا داده اند و آرام نگرفته اند چه بسیار شیرن و شیرمردانی که در پناه ِ آغوش های کوچک به بند کشیده شده اند و درَندگی از یاد برده اند چه بسیار آدم های لایق ِ هم که هر کدام گوشه ای از دنیا گیر و گرفتار شده اند چه بسیار ن ِ تنها و چه بسیار مردان ِ تنها . چه بسیار ن ِ جسوری که بی حیا خوانده می شوند و چه بسیار مردان ِ دیوانه ای که به حماقت متهم چه بسیار من ! و چه بسیار تو ! چه بسیار ن و مردانی که کوه‌شان را یکی بی تقلّا ، بی تلاش ، بی جنگ تصاحب کرده چه بسیار مردان و نی که دیر رسیده اند ، و کیست که بگوید دیر رسیدن به‌تر از هرگز نرسیدن است ؟! اگر روزی که آفت به جان ِ عشق زده بود ، حسابش را رسیده بودیم ، حالا جرات نمی کردند چکمه بر گردن ِ عشق بگذارند و نفسش را بگیرند . اگر بوس و آغوش ِ عاشقی ها را به جماعت ِ شکم و زیرشکم نشان نداده بودیم ، حالا کسی مرد ِ خط زدن ِ عشق از زندگی‌هامان نبود ، کِی بوته ی حقیر ِ عقل می توانست کنار ِ درخت ِ کهنسال ِ ریشه دار ِ عشق سر بلند کند ؟ ما فتح نمی شویم ؛ ما بِکر باقی می مانیم ، ما جسور و شوریده سر و دیوانه می مانیم تا روزی که همین زمانه ی نامرد تن و روح‌مان را به هم برسانَد . مرا در آغوش تو ، و ن ِ دیگر را در آغوش ِ هم قد و قواره‌شان غرق کند . روزی برسد که کثرت ِ دنیای ِ مدرن‌شان را به زباله دان ِ خودشان بسپریم و به وحدت برسیم چه بسیار من و چه بسیار تو !

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبسایت شخصی امیر حسین جعفری پور آتنا - نماینده رسمی آنتی ویروس شورای دانش آموزی دبیرستان شبانه روزی ابونصر فارابی پلان انتخابات مجلس یازدهم اصفهان شورای زکات شهرستان شبستر احمدمعروف Sean کتابفروشی لایف (سایت رسمی کینگ بند (اتحاد عیسی شاه بررسي بازار اصفهان